تبریک. . .

ساخت وبلاگ
تو همچون دیگران رفتی ، ولی من همچنان ماندم چنان که آمدم تا انتهای داستان ماندم مرا تنها رها کردی شبی و بی خبر رفتی بلاتکلیف من بین زمین و آسمان ماندم تو را گم کرده ام آنگونه که گم کرده ام خود را نشانی نیست از تو آنچنان که بی نشان ماندم تو را صد حنجره آواز تا شیراز با خود برد و من چون بغض کوری در گلوی اصفهان ماندم تو با اسب سفید بال دار آرزو رفتی و من با چرخش کالسکه در نقش جهان ماندم نه حالا ، بلکه عمری با دل من این چنین بودی نبودی هر زمان بودم ، نماندی هر زمان ماندم به اخم خود به من گفتی که از پیشم برو..! رفتم ولی با چشم هایت لحظه ای گفتی بمان..! ماندم اگر بار گران بودی. . . اگر نامهربان بودی. . . تو گفتی می روی اما من ای نامهربان ماندم..! علی ثابت قدمبرچسبـهـ ـا : غمکده عاشقی, جملات عاشقانه غمگین, عشق بی ثمر, عشق بی حاصل تبریک. . ....
ما را در سایت تبریک. . . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bagherisaeed بازدید : 42 تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1402 ساعت: 14:46

دست و پا بسته و رنجور به چاه افتادن به از آن است که در دام نگاه افتادن سیب شیرین لبت باشد و آدم نخورد..؟ تو بهشتی و چه بیم از به گناه افتادن لاک پشتانه به دنبال تو می آیم و آه چه امیدی که پی باد به راه افتادن..؟ آخر قصه ی هر بچه پلنگی این است: پنجه بر خالی و در حسرت ماه... افتادن با دلی پاک، دلی مثل پر قو سخت است سر و کارت به خط و چشم سیاه افتادن من همان مهره ی سرباز سفیدم که ازل قسمتم کرده به سر در پی شاه افتادن عشق ابریست که یک سایه ی آبی دارد سایه اش کاش به دل گاه به گاه افتادن حامد عسکریبرچسبـهـ ـا : غمکده عاشقی, جملات عاشقانه غمگین, عشق بی ثمر, عشق بی حاصل تبریک. . ....
ما را در سایت تبریک. . . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bagherisaeed بازدید : 39 تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1402 ساعت: 14:46

بهشت از دست آدم رفت از اون روزی که گندم خورد ببین چی میشه اون کس که یه جو از حق مردم خورد کسایی که تو این دنیا حساب ما رو پیچیدن یه روزی هر کسی باشن حساباشونو پس می دن عبادت از سر وحشت واسه عاشق عبادت نیست پرستش راه تسکینه پرستیدن تجارت نیست سر آزادگی مردن ته دلدادگی میشه یه وقتایی تمام دین همین آزادگی میشه کنار سفره ی خالی یه دنیا آرزو چیدن بفهمن آدمی یک عمر بهت گندم نشون می دن نذار بازی کنن بازم برامون با همین نقشه خدا هرگز کسایی رو که حق خوردن نمی بخشه کسایی که به هر راهی دارن روزیتو می گیرن گمونم یادشون رفته همه یک روز می میرن جهان بدجور کوچیکه همه درگیر این دردیم همه یک روز می فهمن چه جوری زندگی کردیم شاعر: روزبه بمانی خواننده: محمد اصفهانی - یه تیکه زمینموضوعات مرتبط: عشق بی حاصل ، روزبه بمانی ، محمد اصفهانی برچسب‌ها: غمکده عاشقی , جملات عاشقانه غمگین , عشق بی ثمر , عشق بی حاصل تبریک. . ....
ما را در سایت تبریک. . . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bagherisaeed بازدید : 39 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1402 ساعت: 20:31

در زمستان، غم مخور، شلغم بخور پول داری، پرتقال بم بخور گر نداری هیچ آهی در بساط گوشه ای بنشین، غمِ عالم بخور در شب چله، کنار دوستان هر چه خواهی درهم و برهم بخور چون هوس کردی به دل دردِ شدید دوغ گاو و نان جو، باهم بخور نرخِ چایِ دبش شد مِلیاردی جای آن ، نوشابه ی زمزم بخور گوشت چون گشته گران در زندگی من نمی گویم نخور، یک کم بخور چونکه سرما بر گلویت بوسه زد دیفن کامپاند را هر دم بخور صبح ها جوشانده ی نعنای غم باقی آن، آخر شب هم بخورحسین مهرابی شو چله مبارکموضوعات مرتبط: عشق بی حاصل ، متن های مناسبتی,تبریک ، حسین مهرابی برچسب‌ها: متن های مناسبتی , تبریک , یلدا مبارک تبریک. . ....
ما را در سایت تبریک. . . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bagherisaeed بازدید : 33 تاريخ : يکشنبه 3 دی 1402 ساعت: 15:26

پدر و مادر..! من از خدا نمی ترسم از آن خدای بپـای شما نمی ترسم از آن خدا که نشسته است تا مرا بکشد به دار خشک مجازات ها نمی ترسم چقدر صبر کنم تا قیامتش برسد از این بکن...نکن...این ادعا نمی ترسم از آن کسی که فراسوی ابرها جاری است از آن ز درد دل من جدا نمی ترسم از آن خدا که مرا امر می کند شب و روز از او که سیر نبوسد مرا نمی ترسم از آن که سر نکشد تلخ کامی من را به جز به ندبه و حمد و ثنا نمی ترسم به او بگو که خودش را نشان دهد قدری که من-زِ هر که نبینم- به جا نمی ترسم و گریه کرد و سرش را گذاشت در بغلم و گفت: من به خدا از خدا نمی ترسم پروانه نجاتیموضوعات مرتبط: عشق بی حاصل ، پروانه نجاتیبرچسب‌ها: غمکده عاشقی , جملات عاشقانه غمگین , عشق بی ثمر , عشق بی حاصل تبریک. . ....
ما را در سایت تبریک. . . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bagherisaeed بازدید : 71 تاريخ : يکشنبه 20 فروردين 1402 ساعت: 23:33

می زند شعله به جان،اشک من و خنده ی توشعله سرکش شده،تا خم شوم و بنده ی توگفتی آن گونه ای از عشق که دل را برده ایحاصلِ آن سخن،این گونه ی شرمنده ی توچون که برداشت ناپخته ای از من کرده ایآنچه را کاشته ای،نیست برازنده ی توفصل بی حاصلی مزرعه ی عشق من استبذر احساس به باد است و پراکنده ی توآنچه بگذشت گرفته است اگر حال مراحال ما هم نگران است به آینده ی توچون همه فکر تو بردن شد و دل بازیچهعشق،بازی شد و من مهره ی بازنده ی توبعد از این باشم اگر،عاشقیم بی تو به پاستداغِ پیشانی ما هست و نماینده ی تو تبریک. . ....
ما را در سایت تبریک. . . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bagherisaeed بازدید : 55 تاريخ : يکشنبه 20 فروردين 1402 ساعت: 23:33